پیامبر دوستداشتنی (9)
همسایگان
-
با توجه به نقش بسیار نیرومند همسایه در آرامش روانی وی یا اضطراب آدمی، مردم را به نقش مهمّ همسایگی توجه میدادند و میفرمودند: «پیش از خرید خانه، همسایه [ی نیک] بجویید. هماره جبرئیل دربارهی همسایه سفارش میکرد، تا بدانجا که گمان کردم همسایه به زودی میراثبَر خواهد شد. کسی که به پروردگار و روز رستاخیز باور دارد، همسایهاش را نیازارد.»
-
نیازردن همسایه را تا بدانجا گسترش دادند که فرمودند: «اگر سگ همسایهات را بزنی، همسایهات را آزردهای.» و در نبرد تبوک فرمودند: «کسی که همسایهاش را میآزارد، همراه ما نیاید!»
-
به ایشان گفتند فلان خانم روزها روزه میدارد و شبها برای نیایش به پا میایستد و در راه خدا انفاق میکند، اما همسایهاش را با زبانش ]نه در حد عملی[ میآزارد. فرمودند: «خیری در او نیست و از دوزخیان است!»
روزی از یارانشان پرسیدند: «آیا میدانید حق همسایه چیست؟ جز اندکی از آن را نمیدانید؛ آگاه باشید کسی که همسایهاش از گزند او در امان نباشد، به آفریدگار و قیامت ایمان ندارد. حق همسایه بر آدمی این است:
اگر همسایهاش از او پول طلبید، [در صورت امکان] به او وام بدهد؛
اگر به همسایهاش نیکیای رسید، به او تبریک بگوید؛
اگر به همسایهاش گزندی رسد، دلداریاش دهد؛
اگر میوهای میخرد، به او هدیه دهد؛ و اگر به رایگان چیزی نمیبخشد، پس آن را پنهانی به خانهی خویش بَرَد؛
خانهاش را چنان بلند نسازد که مانع عبور باد و نسیم شود، مگر با اجازهی او؛
به فرزندش چیزی ندهد که بچههای همسایه [به خاطر محرومیت از آن چیز غمگین و] خشمگین شوند.
...»
بهداشت محیط
-
جارو زدن و پاکیزه کردن حیاط را مستحب اعلام کردند.
-
رها کردن ظرفهای نشُسته را ناخوش میشمردند.
-
میفرمودند: «شبها پیش از خواب سر ظرفها را بپوشانند.»
-
وقتی عطسه میکردند، دست یا پیراهنششان را جلوی دهانش میگرفتند و آهسته عطسه میکردند.
-
میفرمودند: «زباله را شب در خانه نگه ندارید و آن را روز بیرون ببرید که جایگاه شیطان است.»
-
فرمان داده بودند کسی در چاهی که آب آشامیدنی دارد، آب دهان نیفکند.
-
در جنگها هرگاه به جنازهای برمیخوردند، دستور میدادند آن را دفن کنند و نمیپرسیدند مسلمان است یا کافر.
رفتار
-
به هر کسی میرسیدند، -بزرگ یا کوچک- پیش از او سلام میکردند.
-
میفرمودند: «سلام، نامی از نامهای خداوند است؛ پس آن را میان خودتان بپراکنید. هرگاه مسلمان به عدّهای سلام کند، اگر آنان پاسخش را ندهند، کسی ]=فرشته[ که بهتر و پاکیزهتر از آنهاست، جوابش را میگوید.»
-
برای پیشگیری از اختلاف میفرمودند: «سواره بر پیاده، و ایستاده بر نشسته سلام کند.»
-
پاسخ نیکی را با نیکی، و پاسخ بدی را نیز با نیکی میدادند.
-
با مهربانی و حوصلهی بسیار، اشتباه دیگران را اصلاح میکردند.


سُكر؛