پیامبر دوستداشتنی (6)
خدا باوری
تصویری از خدا:
-
پیامبر -صلیالله علیه و آله- با ارائهی چهرهی درستی از صفات خداوند، او را محبوب دلها قرار میداد:
آفریدگار باحیا و بخشنده است؛ وقتی مردی دستهای خود را به سوی او بلند میکند، شرم دارد که آن را خالی و نومید بازگرداند.
یزدان خوب است و خوبی را دوست دارد؛ پاکیزه است و پاکیزگی را دوست دارد؛ بزرگوار است و بزرگواری را دوست دارد.
از پروردگار خواستم که حساب امّت مرا [در رستاخیز] به من واگذارد تا پیش امّتهای دیگر رسوا نشوند؛ اما آفریدگار والا بر من چنین وحی فرستاد: «ای محمد! خودم به حسابشان رسیدگی میکنم تا اگر لغرشی از آنان سر زده، از تو پوشیده دارم که نزد تو نیز رسوا نشوند!»
دوستان بسیار پیدا کنید؛ زیر خدای شما باحیا و بخشنده است و شرم دارد که روز رستاخیز، بندهی خود را میان برادرانش عذاب کند.
آفریدگار ِ ما مهربان ِ مهربانان است. به آنهایی که در زمیناند رحم کنید تا آنکه در آسمان است به شما رحم کند.
بازگشت به سوی خدا:
-
میفرمودند: «آفریدگار از توبهی بندهی مؤمنش بیش از مردی شاد میشود که در سرزمینی مرگآور فرود آمده است. توشهاش با اوست؛ غذایش و نوشیدنیاش. مرد میخوابد و هنگامیکه بیدار میشود، در مییابد [مَرکب حامل توشهاش] رفته است. به جستوجو برمیخیزد تا جایی که تشنه میشود. با خویش میگوید: «به همانجا برمیگردم و میخوابم تا مرگ مرا دریابد.» سرش را بر بازویش میگذارد تا بمیرد [به خواب میرود]. وقتی بیدار میشود، توشه -غذا و نوشیدنیاش- را مییابد. آفریدگار، از توبهی بندهی دینباورش و از شادمانی چنین کسی که توشهاش را یافته است، بیشتر شادمان میشود.»
-
در سخنی دیگر فرمودند: «چه خوب است آدمی گاهی با خویش خلوت کند، گناهانش را به یاد آورد و از خدا آمرزش بخواهد.»
روزهداری
-
سه روز در ماه روزه میگرفتند: اولین و آخرین پنجشنبهی هر ماه و چهارشنبهی نیمهی هر ماه.
-
تمامی ماه شعبان را روزه میگرفتند.
-
چون رمضان فرا میرسید، رنگ چهرهشان دگرگون میگشت و نماز و نیایششان بیشتر میشد.
-
دههی آخر رمضان، بستر خود را جمع میکردند [تا بیشتر به عبادت بپردازند[.
-
در شب ۲۳ ماه رمضان، افراد خانواده را [برای شب زندهداری] بیدار میکردند و [با مهربانی] بر چهرهی خفتگان آب میپاشیدند.
لبخند زدن و خندیدن
-
هرگاه لب به اندرز نمیگشودند، یا وحی بر ایشان فرود نمیآمد و یا یاد رستاخیز نمیکردند، تبسّم بر لب داشتند.
-
میفرمودند: «شوخی بسیار، انسان را بیآبرو میکند.»









سُكر؛