اسرار مناسک حج (7)
طواف
وقتی زائر، طواف را بیآنکه سرّ آن را بداند و تنها به خاطر اطاعت فرمان خدا و انجام تکلیف الهی و با باورداشت نسبت به حکمت آسمانی آن انجام میدهد، روح تعبّد تقویت میشود.
میتوان چنین برداشت کرد که هدف از وجوب طواف، هماهنگ ساختن حرکت اختیاری انسان بر گِرد کعبه یا حرکت اتم بر گِرد محور خویش با حرکت فرشتگان بر گِرد بیتالمعمور است.
«و تری الملائکة حافین من حول العرش یسبحون بحمد ربّهم»
«فرشتگان را میبینی که بر گِرد عرش خدا حلقه زدهاند و پروردگار خود را حمد میکنند»
زمر، ۷۵

کعبه برابر با بیتالمعمور در آسمانها و عرش الهی است و بیتالمعمور چهار ضلعی است، چون کلمات بنیادی دین چهار جمله است:
سبحان الله، نفی هرگونه نقص و کاستی از ذات خداوند
و الحمدلله، انتساب همهی ستایشها به خداوند که او همهی صفات جمال را در خود دارد.
و لا اله الّا الله، نفی هر معبود در مرحلهی توحید نظری است.
و الله اکبر، بنیان توحید عملی است که گوینده هیچ چیز را از او بزرگتر نمیداند.
طواف، شاهبیت پُر طراوت و دلنواز غزل شیوا و شکوهندهی حج است. طواف تنها منسکی است از مناسک حج که به همراه نمازش باید با طهارت انجام گیرد. شرط هیچیک از اعمال حج، آن نیست که حاجی با وضو باشد؛ یا اگر غسلی بر او واجب است، غسل کرده باشد.
طواف دور خانهی خدا، همسان و هموزن نماز است... آری! نماز، همان طواف است که به صورت ساکن و روی به خانه انجام میشود، و طواف همان نماز است که به صورت متحرک و به دور خانه انجام میشود.
در تشبیه عبادتهای مختلف به اعضای بدن، میتوان نماز را به «قلب» تشبیه کرد که اثری نیرومند بر حیات انسان دارد و حج را به «عقل». یکی حافظ حیات است، دیگری جهتدهنده به حرکت.
تو اینک همچون فرشتگانی هستی که بر گرد عرض الهی طواف میکنند. گمان مکن که مقصود، طواف جسم و بدنت در اطراف «خانه» است؛ بلکه مقصود طواف قلبت به ذکر «صاحب خانه» است. هیچ ذکری را جز به نام او آغاز مکن و به پایان مبر، همانگونه که طواف را به خانه آغاز میکنی و به خانه پایان میبری. و بدان که طواف اساسی، طواف قلب است به پیشگاه الهی، و «خانه» مثال ظاهری است در این عالم ملک برای حضرت ربوبی که به چشم ظاهر دیده نمیشود.
امام سجاد -علیهالسلام- فرمودند:
هرگاه در مطاف قرار گرفتی، پیش از آنکه جسمت طواف ِ کعبه کُند، دلت صاحب خانه را یاد کند.
طواف بایستی میان کعبه و مقام ابراهیم باشد؛ کعبه مظهر توحید و مقام ابراهیم مظهر ولایت. پس طواف انسان باید میان مرز توحید و ولایت قرار گیرد و طواف بیولایت و یا بدون توحید، طواف نیست! گردش بر دور سنگ است نه طواف بر گِرد کعبه.
طواف، دگرگونسازی محور چرخش زندگی ماست...
هنگام طواف میبایست شانهی چپ از کعبه برنگردد. قلب انسان نیز در جانب چپ اوست و طواف از جانب چپ، نشان تسلیم دل به معبود است.
محدوده طواف و نقطه آغاز
طواف از حجرالاسود آغاز میشود. به تعبیر روایات، حجرالاسود رمزی از مصافحه و پیمانبستن با خدا برای پایبندی به عبودیت است.
استلام حَجر نیز یک میثاق قلبی است که جایگاه آن دلهای حاجیان است.
عادت مردم بر این است که با دست راست پیمان میبندند. به بیان مجازی، حجرالاسود هم دست الهی است (یمین الله).

قلب معنویت در «حِجر» میزند و از آنجا به بیت جریان مییابد. کعبه، خود قلب تپندهی مسجد میشود و مسجد، قلب شهر مقدس مکه است که خون معنویت و تقدّس به عروقش میرساند و شهر مکه، محدودهی حرم را اشراب میکند واز این مرکز مطهّر و منوّر است که سراسر گیتی از شراب ناب توحید سرمست میگردند.
نماز طواف
«وَ اتّخِذوا مِن مقام ِ ابراهیمَ مُصلّیً»
جایگاه نماز طواف را مقام ابراهیم قرار دهید
بقره، ۱۲۵
طوافکننده چون به واسطهی طواف به مقام عبودیت میرسد، باید نماز شکر بهجای آورد. و چون به واسطهی رسیدن به مقام بندگی و تذلل، معراج برای او واجب میشود، باید به ناز بایستند؛ زیرا معراج مؤمن همان نماز است.
پ.ن۱: در اینکه پس از طواف، باید نماز را در پشت «مقام ابراهیم» خواند، نکتههای مهمی است:
-
نخست آنکه نماز به طور کلّی بارزترین نمود عبوددیت و خضوع در پیشگاه خداست و پس از طواف، آن عمل عبادی را به کمال میرساند.
-
دیگر آنکه پیوند این نماز به مقام ابراهیم، توجه دادن به نقشی است که حضرت ابراهیم -علیهالسلام- به همراهی پسرش اسماعیل -علیهالسلام- نسبت به حج داشتند، و نیز آگاهی از سیرهی این پیامبر بزرگ و عبادت خالصانهی وی و شخصیت معنویاش که او را به قلّهی اخلاص و توحید رسانید.
ادامه دارد...
سُكر؛